سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش دلتنگی را نام کوچکی بود تا به جان می خواندمش.................
زندگی شستن یک بشقاب است - رایحه خوش
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 97268
بازدید امروز : 102
........... درباره خودم ...........
زندگی شستن  یک بشقاب است - رایحه خوش
........... لوگوی خودم ...........
زندگی شستن  یک بشقاب است - رایحه خوش
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
.......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........
پژواک دل
ناقوس مستان
عاشق بی معشوق
اشک غم
دوستان
تنهای تنها

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385

 
  • زندگی شستن یک بشقاب است

  • نویسنده : مهم نیست:: 85/11/13:: 3:9 عصر

    زندگی همین چیزهای کوچک است.

    و اگر  به چیزهای بزرگ دل ببندی زندگی را از دست داده ای!

    زندگی نوشیدن فنجان چای،

    زندگی وراجی با دوستی صمیمی است.

    زندگی گام زدن در پگاه

    زندگی ماندن و جایی نرفتن است.

    پیمودن راه در تنهایی،

    می توانی در نیمه راه، یا از هر نقطه بازگردی!

    زندگی چیدن سفره برای آن که دوستش داری،

    سلامی به غریبه ای....

    خودزندگی است.

    او که می تواند به غریبه سلام کند،

    می تواند به گل،به درخت نیز سلام کندو

    برای پرندگان آواز بخواند.

    *************************

    چه دردی است در میان جمع بودن  

        ولی درگوشه ای تنها نشستن

    برای دیگران چون کوه بودن        ولی در چشم خود آرم شکستن

    برای هر لبی شعری سرودن   

       ولی لبهای خود همواره بستن

    به دیدارم اگر آمدی...

    انتهای جاده غربت آنجا که آشیانه آخرین پرستوهای مهاجراست.

    آن نقطه ای که خورشید غروب می کند آنجا که چشمی بارانی و چمدانی آماده سفر است

    آن مکانی که سکوت فریاد جدایی سر می دهد

     و درختان غریبانه می گویند

     من و شمعهای نیم سوخته من و ابرهای بارانی

     من وپنجره ای بسته بی صبرانه منتظر آمدنت هستیم...

    با آرزوی موفقیت و ابرهای پرباران برای شما

    یاحق


    نظرات شما ()